حيدرخان عمواوغلي مشهور به حيدر برقي كه نام اصليش تاري ويرديوف (خداداد) بود، در سال (۱۸۸۰م) در شهر سلماس از پدري به نام علي اكبر افشار و مادري به نام زهرا خانم متولد شد.
حيدرخان عمواوغلي مشهور به حيدر برقي كه نام اصليش تاري ويرديوف (خداداد) بود، در سال ۱۲۵۹ ه.ش (۱۸۸۰م) در شهر سلماس از پدري به نام علي اكبر افشار و مادري به نام زهرا خانم متولد شد.
پدرش علياكبر افشار، طبيب بود. مشهدي علياكبر را مردم عمو خطاب ميكردند. به همين خاطر حيدرخان به عمواوغلي شهرت يافت. او مردي دلسوز ومهربان بود و در ميان مردم نفوذ بسيار داشت. وي درسال ۱۲۶۵ ه.ش (۱۸۸۶م) به علت فشارهاي ماموران دولتي همراه خانواده اش در شهر الكساندرپل (لنيناكان) در ارمنستان مقيم شد.
قفقاز
حيدر خان در آن شهر پس از اتمام تحصيلات ابتدائي در ايروان هم دبيرستان را با كسب مدال طلا به پايان رسانيد و در عين حال با برخي از آثار انقلابي آشنا شد و ضمن اطلاع از ماركسيسم در ۱۸ سالگي وارد حزب سوسيال دموكرات شد. سپس در گرجستان به دانشگاه برق انيستيتوي پلي تكنيك وارد شد.
حيدرخان بعد از تحصيل با ديپلم مهندسي برق به باكو رفت و در جريان انقلاب ۱۹۰۷ روسيه قرار گرفت. وي به اتفاق كراسين كه ازانقلابيون معروف بود، ايستگاه برقي بر پا كرد، سپس در كارخانه متقال بافي، ماشينيست برق شد و سرانجام به سمت سرمكانيك در صنايع نفتي تقي اف به كار مشغول شد. در اين هنگام حزب اجتماعيون به رهبري نريمان نريمانف در باكو تشكيل شد و حيدرخان به عضويت كميته مركزي اين تشكيلات انتخاب شد.
بازگشت به ايران
برق حرم امام رضا
با اختراع چراغ برق و ورود آن به ايران متوليان آستان قدس به فكر افتادند كه براي تأمين روشنائي حرم از كارخانه چراغ برق استفاده كنند. بنابراين مظفرالدين شاه در هنگام بازگشت ازسفر اول اروپا (دوازدهم ذيحجه ۱۳۱۷ تا دوم شعبان ۱۳۱۸ ه ق) سه روز در باكو ماند و دستوري براي خريد موتور برق براي حرم امام رضا در مشهد صادر كرد، چون در آن زمان بين مسلمانان مهندس چراغ برق بسيار كم بود، بنابراين مسلمانهاي باكو، حيدرخان عمو اوغلي را معرفي كردند. به عقيده كسروي، حيدرخان چون تحصيلات مهندسي برق داشت، به دعوت رضايوف (حاج ميرزا محمود ميلاني) از بازرگانان تبريز، پس از خريد ماشين اوتو دويتز و لوازم چهارصد چراغ، بهسمت خراسان حركت كرد و در حدود جمادي الاولي ۱۳۲۰ در كارگاه برق مشهد استخدام شد. حيدرخان عمواوغلي مدت ۱۵ ماه در مشهد مشغول به كار انداختن كارخانه برق حرم امام رضا و بالا خيابان بود.
در اين زمان در مشهد نيرالدوله حكمراني ميكرد و سهام الملكمتولي باشي آستان قدس بود، طبق تقريرات حيدرخان كه ميرزا ابراهيم منشي زاده نوشتهاست ؛ «نيرالدوله درحين حركت و عبور از كوچه و بازار عده كثيري از فراشها تقريباً به عده چهارصد نفر جلو و عقب خود انداخته و كساني را كه نشسته بودند، به زور بلند كرده و حكم به تعظيم كردن مينمودند، و حتي متولي باشي نيز از اين حركات معمول ميداشت. چون چراغ برق يك چيز تازه درايران بود، اهل خراسان اغلب بهتماشاي كارخانه ميآمدند. به همين دليل تقريباً با تمام اهل خراسان از وضيع و شريف آشناشدم»
از مجموع تقريرات حيدرخان چنين ملاحظه ميشود كه رابطه وي بهواسطه دارا بودن روحيه و انديشههاي انقلابي، با متولي باشي حسنه نبوده، بهطوريكه روزي در اول شب، كسي به عجله وارد كارخانه شد و گفت: متولي باشي براي تماشاي كارخانه ميآيد، بهتر است چراغ جلو بفرستيد، حيدرخان اعتنائي به او نكرد و دستور داد دروازه كارخانه را نيز بستند و متولي باشي پس از نيم ساعت انتظار، وارد كارخانه شد. مقصود حيدرخان از اين تحقيرات، به صرافت انداختن و حالي كردن به مردم بود كه تكليف و وظيفه شخصيت بشريت را درك نمايند(تاريخ اورميه-آرمين اسكندري).
سفاكيهاي حاكم وقت خراسان، نيز او را ناراحت ميكرد. در بدو ورود، حيدرخان نيرالدوله يك نفر را بر دروازه شهر شقه نموده و به واسطه اين عمل مردم حكمران را تحسين ميكردند (رئيس نيا-۳۵). حيدرخان با توجه به اوضاع اجتماعي مشهد، گراني نان و قحطي را بهانه تحريك مردم عليه حكمران قرارداده و خواست براي عزل وي قيام كنند، بنابراين هيجان غريبي در مردم ظاهر شده و يكباره عزل حاكم را خواستار شدند. در اين قيام چندين خانه هم تاراج شد كه يكي از آنها خانه نايب التوليه بود كه بيست خم شراب از منزلش بيرون آوردند، دو خم از آن شراب را در دم بست دروازه صحن گذارده به عابرين ميگفتند، اين شرابها از خانه نقيبالسادات سركشيك حرم بيرون آمدهاست كه ظاهراً خود را تقديس مينمايد. پس از اين بلوا (۱۳۲۱ق) نيرالدوله از حكومت عزل و ركنالدوله منصوب گرديد.
حيدرخان عمواوغلي مدت ۱۵ ماه در مشهد مشغول به كار انداختن كارخانه برق حرم و بالا خيابان بود. كارخانه برق در آن زمان با زغال سنگ كار ميكرد و در كوچهاي بهنام چراغ برق قرارداشت. در قاب چهارچوبهاي كه در ايوان طلاي صحن كهنه نصب كرده بودند اين شعر با خط درشت و نستعليق و با نور برق روشن در شبها جلوه خاصي داشت.
شهي كه شمع حريمش فروق مشعل و ماه | چراغچي سزد او را مظفرالدين شاه |
حيدرخان در مشهد به نشر افكار حزب سوسيال دموكرات پرداخت و حتي سعي و تلاش داشت كه فرقه سياسي تشكيل بدهد كه موفق نشد. وبا آزاديخواهان آنجا مثل ملك الشعراي بهار ارتباط و همكاري داشت. ملك الشعراي بهار ضمن اشاره به آن، خود را جزء اعضاي كميته ايالتي ناميدهاست. حيدرخان در رجب ۱۳۲۱ ه.ق از مشهد به تهران رفت و در كارخانه برق حاجي امينالضرب استخدام شد. چون در اين كارخانه كار ميكرد حيدرخان برقي شناخته شد.
تهران
حيدرخان در رجب ۱۳۲۱ ه.ق از مشهد به تهران رفت و در كارخانه برق حاجي امينالضرب استخدام شد. چون در اين كارخانه كار ميكرد به "حيدرخان برقي" شناخته شد.
حيدرخان عمواوغلي با اوجگيري جنبش مشروطه در بسياري از رويدادهاي انقلابي مشروطيت دست داشت. پس از به توپ بستن مجلس به باكو رفت و در آنجا عدهاي داوطلب فدايي را براي مبارزه با محمدعلي شاه و ياري مجاهدين تبريز روانه نمود و خود نيز به تبريز آمد. در جريان نيردهاي تبريز در كشتن شجاع نظام مرندي با بمب دست داشت.
حيدرخان پس از فتح تهران به فعاليت مخفي انقلابي خود ادامه داد. درسال ۱۳۲۸ به ماموريت مخفي ميان ايل بختياري رفت و در ربيع الاول ۱۳۲۹ به تهران بازگشت و در آنجا به صورت مخفي زندگي ميكرد، تا اينكه محل زندگي او شناسايي شد. به دستور يپرمخان او را تبعيد كردند. حيدرخان به روسيه و از آنجا به فرانسه و سوئيس رفت و به همكاران لنين پيوست.
اهم وقايعي كه حيدرخان در آن نقش داشت، بدين صورت است ؛ - تأسيس حزب كمونيست ايران - رياست كميته ترور يا وحشت - شركت در نقشه كشتن ميرزا علياصغرخاناتابك - بمب انداختن درخانه علاءالدوله - سوءقصد به محمدعلي شاه و بازداشت حيدرخان و يارانش - اتهام به قتل سيدعبدالله بهبهاني پيشواي اعتداليون درتاريخ ۹ رجب ۱۳۲۸ ه.ق و توقيف در شهرداري به مدت يك ماه - نهايتاً اينكه طي اولين كنگره خلقهاي شرق در ۲۵ ذيحجه ۱۳۳۸ رياست كميته مركزي حزب كمونيست جديد را برعهده داشت.
گيلان
با شروع جنبش جنگل با آنان تماس گرفت و در اردبيهشت ۱۳۰۰ ه.ش، پس از مذاكرات طولاني، امضاي توافق بر سر همكاري جديد با ميرزا كوچكخان را امكانپذير ساخت. بر اين اساس در دوره هفت ماهه پاياني نهضت جنگل به ياران ميرزا كوچكخان پيوست. وي انديشهٔ اتحاد با ميرزا را داشت و پس از توافق با ميرزا براي جنگليها پول و اسلحه فراهم كرد.
پس از اختلافات و كشمكشهائي كه در جنبش جنگل پيش آمد، حيدر خان در يكي از روستاهاي گيلان محاصره و كشته شد. در يكي از جلسات ياران ميرزا خبردار شدند، توطئهاي عليه آنان در شرف تكوين است و بنابراين به ملاسرا حمله كردند. حيدرخان از آنجا فرار كرده به پسيخان رفت. معينالرعايا، حيدرخان را به ايل آليان فرستاد. افراد ايل وقتي از نابودي نهضت جنگل اطلاع حاصل نمودند، حيدرخان عمواوغلي رابه بهانههاي مختلف خفه كردند و بدنش را در قريه «مسجد پيش» كه محل سكونت ايل بود به خاك سپردند. اما عدهاي هم كشته شدن حيدرخان را توسط ميرزا كوچكخان تاييد كردهاند و تاريخ كشته شدن وي را ۵ آبان ۱۳۰۰ مقارن با ۱۸ اكتبر ۱۹۲۱ ذكر نمودهاند.
در تأسيس حزب كمونيست ايران نقش موثر داشت و در اولين كنگره خلقهاي شرق در ۲۵ ذيحجه ۱۳۳۸ نمايندگي حزب كمونيست ايران را برعهده داشت.